audio
audioduration (s) 1
10.4
| corrected_sentence
stringlengths 2
207
|
---|---|
تعرفهی انتخاباتی غیرمحرمانه
|
|
سخنان او در ما عمیقاً اثر کرد.
|
|
خونی که آهن آن کم است
|
|
احمد روی نیمکت نشست.
|
|
حملهی دشمن هنگ ما را تار و مار کرد.
|
|
بغبغوی کبوتران
|
|
آنها تمام پروازها را متوقف کردند.
|
|
بعداً به آن موضوع خواهیم پرداخت.
|
|
صداهای پرشور و فغان مخالفین سیاسی او
|
|
صدایش از شدت احساسات مرتعش بود.
|
|
اصول استوار
|
|
شور و هیجان آن جماعت محسوس بود.
|
|
اردوگاه در میان جنگل زیبایی قرار داشت.
|
|
پالتو خود را درآوردم.
|
|
آیا تا به حال جایی را انتخاب کردهاند؟
|
|
پودر و سرخاب از لوازم آرایشی هستند.
|
|
زبان پلی بین دو فرهنگ است.
|
|
اسم او را که آوردم به من از گوشهی چشم نگاه کرد.
|
|
این نمایشگاه با اجازه و همکاری وزارت آموزش و پرورش میسر شده است.
|
|
تندیسی که از مرمر تراشیده شده است
|
|
از آن طرح صرفنظر شده است و امیدی به احیای آن نیست.
|
|
از هواپیما که پیاده شدم هنوز گوشم وز وز میکرد.
|
|
تشخیص فواصل، از راه دور دشوار است.
|
|
اثری از نژادپرستی
|
|
رئیس حسابداری، حسابدار ارشد
|
|
نبض
|
|
انگلستان مدتها تابع امپراتوری روم بود.
|
|
بدی هوا ساختن پل را مختل کرده است.
|
|
پیمان تمبرهای کمیاب را گردآوری میکند.
|
|
برنامهی بیمهی سلامتی
|
|
رونق از نسلی به نسل دیگر میگردد.
|
|
اگر پدرت بفهمد روزگارت سیاه خواهد شد.
|
|
جرات مقاومت را ندارد.
|
|
حادثهی جانسوز
|
|
جریان غیرمتناوب
|
|
خو گرفتن، عادت کردن
|
|
پسری که به حداکثر رشد خود رسیده است
|
|
او روی زخم پنبه مالید.
|
|
از مد و رسم افتادن
|
|
زانوهای خمیده به طرفین
|
|
شتر گردن دراز دارد.
|
|
پل خواجو قدرت تحمل ترافیک سنگین را ندارد.
|
|
این اتومبیل مال من است.
|
|
با انگشتانش روی میز ضرب گرفت.
|
|
او تحت بازداشت پلیس است.
|
|
آنها حق نداشتند بیمهی مرا قطع کنند.
|
|
اوضاع به سود او تغییر کرده است.
|
|
برخی از قارچها دارای سم مهلکی هستند.
|
|
اداری که در جلو ساختمان قرار دارد
|
|
آنها هر کدام یک هفتتیر دارند.
|
|
خانه در کوهپایهی جنگلی موقعیت زیبایی دارد.
|
|
چشمان سرخ و پف کرده
|
|
او نمیتوانست حتی یک کشور آفریقایی را نام ببرد.
|
|
تظاهرکنندگان مشتهای گرهکردهی خود را بلند کردند.
|
|
سس تند
|
|
دیوار درونی
|
|
امکان باران
|
|
پسر کمزور
|
|
آیا میل دارید "استیک" شما نیمپز باشد یا کاملاً پخته؟
|
|
آبی که شرشرکنان از لابهلای صخرهها رد میشد
|
|
از شاگردان خواسته شد که معلمهای خود را ارزیابی کنند.
|
|
یکی از شروط رهبری، مدبّر بودن است
|
|
روی یک دست بالانس زدن
|
|
برج کج
|
|
ماهواره با موفقیت در مدار قرار گرفت
|
|
تاکسی صدا زدن
|
|
تا کاشان دور است؟
|
|
آچار فرانسه، آچار لوله
|
|
انزجار خود را نمایان کردن
|
|
آنها به حدی ضرر کردند که تصمیم گرفتند مغازه را ببندند.
|
|
خبرگزاری مأمور گزارش دادن محاکمه
|
|
صدای نازک
|
|
آلمان آلزاس را به فرانسه واگذار کرد.
|
|
چون خسته بودم به بستر رفتم.
|
|
شیشهی مربا
|
|
ادای احترام متقابل
|
|
آستین لباس
|
|
اعتصاب تولیدات کارخانه را نصف کرد.
|
|
این موتورها آمادهی استفاده هستند.
|
|
رامین بادکنک را آنقدر فشار داد تا ترکید.
|
|
اعتقاد خللناپذیر
|
|
این برنج بوی خوبی دارد.
|
|
با شمشیر ضربهای به او زد.
|
|
پرندهی کوتهپرواز
|
|
تودهی مردم او را دوست میداشتند.
|
|
تب داشتم لذا به بستر رفتم.
|
|
آیا از من هم نام برد؟
|
|
اختلال نظم عمومی
|
|
جانور منقرض
|
|
صدای لطیف و باطراوت او
|
|
حملهی علنی
|
|
ران مرغ
|
|
حکمرانان مغروری که اکنون زیر این خاک غنودهاند
|
|
اتاق تر و تمیز بود.
|
|
او را به خاطر مستی و دستیازی به یک زن توقیف کردند.
|
|
چهرهای که لبخند بر آن نقش بسته است.
|
|
او مرتباً پیش رئیس خود چاپلوسی میکرد.
|
|
این جایزه طلیعهی یک عمر فعالیت درخشان بازرگانی است.
|
|
شعارها میتوانند تفکر انسان را متحجر کنند.
|
|
سر به سر برادر کوچکترت نگذار!
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.